این شعر را بسیار دوست دارم.تصویر لطیفی در ذهن ایجاد میکند.لطیف و پاک مثل شبنم روی برگ در سپیده سحر....
شب فرومیافتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه درآویخته بود
من دراین خانه تنها
تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام میگرید
صبحگاهان شبنم
میچکید از گل سیب
ه.ا.سایه
عالی بود . تو ای نموقعیت بدجوری چسبید
خیلی ممنونم از لطفتون.خوشحالم که ازین شعر مثل من لذت بردید. گاهی کلام بعضی ها حرف دلت رو از خودت بهتر برات میگه...