آنچه در پی میآید چند بندی است از کتاب «دائودجینگ» یگانه رساله لائوتزه پیشوای آیین دائو که پیش از کوچ همیشگیش بر زبان راند.... این بندها را بسیار دوست داشتم...
آسمان و زمین سنگین دلند
هزاران هزار را سگ پوشالی بینند
فرزانگان سنگین دلند
مردمان را سگ پوشالی بینند
جهان به دمه ای ماناست
تهی و بی انجام
بخای بدرخشد
واژگان بسیار تباهی معناست
دورن استوار دار
------------------------------
تقدس رها ساز عقل کنار نِه
آذرنگ نماند
شفقت رها ساز مروت کنار نِه
مهر بازآید
زیرکی رها ساز سود کنار نِه
رهزن و شبروی نماند
این سه صورتند ناتمام
سادگی بین
به گوهر بازگرد
خویشتن مخواه
آرزو بنه
-----------------------------
جهان را دگرگون کی توانی کرد؟
یاوه مکوش
جهان ازل ست
به دگرکردنش مکوش ویران شود
به نگهداریش مکوش از کف شود
در جهان
شماری پیشند شماری پس
شماری سختند شماری آسان
چندی فرازینند چندی فرودین
چندی توانا چندی ناتوان
فرزانه گریزان از فزون خواهیست
----------------------------
دانایی ست شناخت دیگران
شناخت خویش دانادلی
زورمندی ست فتح دیگران
فتح خویش توانایی
خرسند تواناست
رهرو اراده پولادین
خویشتن شناس!جاویدی
مرگ را زیستن
حضور هماره ست
درود بر شما
لطفا از دائو مطلب بزارید
ممنون