عکس هایم را نگاه میکنم. در هیچ کدامشان خودم نیستم. یاد فیلمی می افتم که سال ها پیش دیده بودم و اسمش از خاطرم رفته است. مردی سیاه پوست محکوم به اعدام بود و در روزهای آخر پرتره زندانبانش را می کشید و میگفت:«میدونی نقاشی خیلی خوبه. تصویر آدما تو نقاشی از عکسشون واقعی تره». به این فکر میکنم که تصویر واقعی من چه شکلی میتواند باشد. دوست دارم نقاشی از خودم داشته باشم شاید هم کاریکاتور... شاید چیزی باشد که بتوانم قابش کنم و بچسبانمش سینه دیوار و بگویم این منم.
منم هیچ وقت به عکسام احساس نزدیکی نکردم!همیشو این حسو داشتم که این بابا رو ببین این منم مثلا...
پس هم نظریم. نه بهتره بگم هم دردیم.